آموزش حجاب وعفاف

به نام او که حفظ عفت را برای پایداری بشر لازم شمرد. از دستورات زیبای قرآن (سوره نور30 و 31) حفظ حجاب و عفاف برای مردان و زنان است.

آموزش حجاب وعفاف

به نام او که حفظ عفت را برای پایداری بشر لازم شمرد. از دستورات زیبای قرآن (سوره نور30 و 31) حفظ حجاب و عفاف برای مردان و زنان است.

به نام او که حفظ عفت را برای پایداری بشر لازم شمرد.

از دستورات زیبای قرآن (سوره نور30 و 31) حفظ حجاب و عفاف برای مردان و زنان است.

۳ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۷
دی

از دور صدایی آمد مبهم . نزدیک می شد ، صدا صدای قهقهه هایی ترسناک بود .... مرده بودم

مرده بودم و بدنم در تابوت ، به سمت خانه ی ابدی می رفت ، بیچاره شوهرم که زیر لب افسوس می خورد: "کاش کمی ، و فقط کمی بهتر زندگی می کردی! کاش گوش شنوا داشتی به حرفم گوش می کردی ، وقتی می گفتم ظاهرت را همچون دلت پاک کن ! کاش با آن چهره و زلف ، دل ها را به حسرت نمی گذاشتی و ای کاش ..." 

راست می گفت ، چون خود را مرده دیدم ، تیر هایی که شیطان با کمان زلف من به چشم ها زده بود را دیدم، دیدم که چه سیلابی از خون جگر بر قبرم جاری کرده بود. 

و چه زود تنها شدم ، کاش یک نفر فریادهای ملتمسانه ام را می شنید که :"بمانید ، مرا در این قبر تنگ و تاریک تنها نگذارید ..." 

از دور صدایی آمد مبهم . نزدیک می شد ، صدا صدای قهقهه هایی ترسناک بود . نزدیک تر شدند ، دو نفر بودند ، نام هاشان چه بود ؟ ... ها ! یادم آمد !... نکیر و منکر ... اما چرا اینقدر می خندند ؟ مگر کارشان سوال نیست ؟ مگر نباید سین جینم کنند از اعمالم ؟ 

صدای قهقهه های آنها چون مته ای در سرم فرو می رفت ... نزدیک تر  آمدند ، چهره های ترسناکشان در آن تاریکی سنگین نمایان شد.  خنده هاشان به یک آن تبدیل به اخمی شد که بر شانه هایم سنگینی می کرد بند های کفنم به یکباره فشاری بر بدنم آوردند که تمام خاطرات زندگیم از جلوی چشمانم گذشت . با نگاه به کفنم اشاره کردند و با صدایی ترسناک تر از وحشت گفتند :   

تو که در دنیا بدنت را برای  هر نا محرمی آراستی ، پوشش آن از نظر ملائکه تو را چه سود است ؟ خیال کردی اعمال سوءت از نظر پروردگارت و فرشتگانش پنهان می ماند ؟ آیا پنداشتی کفن سپیدت درون سیاهت را هم می پوشاند؟ 

سپس فریا برآوردند: ای ملائکه ی خدا ، ای اموات و ای مقربان درگاه ایزد ، بیایید و ببنید کسی را که در دنیا در آرایش خود برای بیگانه اسراف می کرده ، اکنون چگونه به طمع بخشش خود را در کفن پیچیده ! "

از  آسمان ها و زمین چشم هایی نمایان شدند که بر من نگاه هایی تعجب آمیز و طعنه دار می انداختند . از سنگینی این نگاه ها فشاری بر قبرم می آمد که مرا در عمق زمین فرو می برد ... ناگهان گلوله ای از آتش بر سرم فرد آمد ... 

با جیغی از خواب پریدم ... اشک و عرق بر صورتم بود ... از آن شب ، خنده ی ملائکه به کل عوضم کرد...

به نقل از حجاب برتر

 واقعا آقا؟

 

دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟!

گفتم:ببخشید چی واقعا؟!

گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد!

گفتم:بله

گفت:اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند محو ما میشن،

ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشیدفقط سر پایین میندازید و رد میشید!

گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه!

گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟

گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(سباید زانو زد حقاکه سرپایین انداختن کمه آره تو راست میگی ...

 

-تخفیف

هر بار که برای خرید می رفت,کلی تخفیف می گرفت.می گفتː<تو خرید بلد نیستی!یه بار با من

بیا;برات یه تخفیف حسابی می گیرم.>

آن روز با فروشنده جوان,با ناز و کرشمه از هر دری حرف زد وخندید.نیم ساعت بعد ,پس از

فروش حیا و نجابتش توانست  مانتو را با ده هزار تومان تخفیف بخرد!

استشمام رایحه تو لیاقت می خواهد,نگاه های هرزه مانند علف هرز جلوی رشد گل وجودت را می گیرند!

 

-نا محرم

نمازش که تمام شد چادر را تا کرد و گذاشت در سجاده.موهایش را پریشان کرد

و سرخاب  وسفیدابی کرد و وارد مجلس مهمانی شد.فرشته سمت چپ لبخند

تلخی زد و به فرشته سمت راست گفتː<انگار فقط خدا نا محرمه!....>

حجاب برای زن ,تاج بندگی از خداست.

نیش زنبور

نمی دونم تا حالا نیش زنبور رو چشیدی یا نه؟ 

وای که چقد درد و سوز داره دور از جونتون. یادمه یه روز که عطر گل محمدی زده بودم

 متوجه شدم یه زنبور دور و ورم می پلکهاین دیگه از کجا پیداش شد،

چند بار خواستم دورش کنم اما نمی شد از سماجتش کفرم داشت در میومد ،

بعد از کلی تلاش یه دفعه نکته ای به ذهنم خطور کرد که تقصیر خودم بوده! چرا؟

چون من عطری زده بودم که اونو تحریک کرده بود

و هوسش رو بدون اینکه بفهمم به هیجان آورده بود

آخه معلوم بود که زنبور عاشق گل وعطر و من با زدن عطر توجهش رو جلب کرده بودم

خلاصه زنبور بود و عشق بازی با من !

منم که حوصله اداهاشو نداشتم و از این جلف بازیهاش به تنگ اومده بودم سعی

می کردم از خودم دورش کنم... تو همین گیر و دار

آخ سوختم..........!!! آره!

نیش عاشقانه زنبور بود که به بالای ابروی چشمم خورد و بعد یه قلمبه بزرگ

بالای ابروم ....مُردم از درد .....این هم سزای تحریک کردن زنبور...

به قول خدا جون : آنچه از بدی به تو می رسه از خودته

 

حالا حرفم اینه...حرفم با تو ، دوستم، آبجی ام، خواهرم...

اگه  ادکلنی زدی یا خودت رو مثل گلی آرایش کردی و موهاتو انداختی بیرون 

و بیرون رفتی یقین بدون که پسرها و مردهایی رو به هوس میندازی

پسرهایی که چه بسا ممکنه از اخلاق و منش و...اونا متنفر باشی

 اما اونا تو رو ول نمی کنن و اگه خیلی بخوای ازشون به خاطر عفت و پاکدامنی 

 کناره بگیری نیششونو می زنن وصورت زیبای عفتت رو با ورم اتهام زشت می کنن

اما واقعا تو این سوز بدبختی، خودت هم مقصر نیستی؟

حرف خدا جون یادت نره : آنچه از بدی به تو می رسه از خودته

 


چرا پادشاه لخت است!؟
دو خیاط به شهری وارد شدند و پادشاه را فریفتند که ما در فن خیاطی استادیم و بهترین لباسها را که برازنده قامت بزرگان باشد می دوزیم. اما از همه مهم تر، هنر ما این است که می توانیم لباسی برای پادشاه بدوزیم که فقط حلال زاده ها قادر به دیدن آن باشند و هیچ حرامزاده ای آن را نبیند. اگر اجازه فرمایید چنین لباسی برای شما نیز بدوزیم. پادشاه با خوشحالی موافقت کرد و دستور داد مقادیر هنگفتی طلا و نقره در اختیار دو خیاط گذاشتند تا لباسی با همان خاصیت سحر آمیز بدوزند که تارش از طلا و پودش از نقره باشد.

خیاط ها پول و زر و سیم را گرفتند وکارگاهی عریض و طویل دایر کردند و دوک و چرخ و قیچی و سوزن را براه انداختند و بدون آنکه پارچه و نخ و طلا و نقره ای صرف کنند، دستهای خود را چنان استادانه در هوا تکان می دادند که گفتی مشغول دوختن لباسند. روزی پادشاه نخست وزیر را به دیدن لباس نیمه کاره فرستاد. اما صدراعظم هر چه نگاه کرد چیزی ندید، از ترس آنکه مبادا دیگران بفهمند که او حلال زاده نیست، با جدیت تمام زبان به تعریف لباس و تمجید از هنر خیاطان گشود و به پادشاه گزارش داد که کار لباس به خوبی رو به پیشرفت است. ماموران عالی رتبه دیگر هم به تدریج از کارگاه خیاطی دیدن می کردند و همه پس از آنکه با ندیدن لباس به حرامزادگی خود پی می بردند، این حقیقت تلخ را پنهان می کردند و در تایید کار خیاطان و توصیف لباس بر یکدیگر سبقت می گرفتند.


تا بالاخره نوبت به خود پادشاه رسید و به خیاط خانه سلطنتی رفت تا لباس زربافت عجیب خود را به تن کند. البته او هم چیزی ندید و پیش خود گفت معلوم می شود من یکی در میان این همه حلال زاده نیستم، او هم با کمال دیرباوری و ناراحتی، ناچار وجود لباس و زیبایی و ظرافت آن را تصدیق کرد و در مقابل آیبنه ایستاد تا آن را به تن او اندازه کنند. خیاطان حقه باز پس می رفتند و پیش می آمدند و لباس موهوم را به تن پادشاه راست و درست می کردند و آن بیچاره لخت ایستاده بود و از ترس سخن نمی گفت و ناچار دائمأ از داشتن چنان لباسی اظهار مسرت نیز می نمود.


سرانجام قرار شد جشنی عظیم در شهر به پا شود تا پادشاه جامه تازه را بپوشد و خلایق همه او را در آن لباس ببینند. مردم به عادت معمول در دو سمت خیابان ایستادند و پادشاه لخت با آداب تمام ، با آرامش و وقار از برابر آنها عبور می کرد و دو نفر از خدمه دربار دنباله لباس را در دست داشتند تا به زمین مالیده نشود و درباریان، رجال، امیران و وزیران نیز با احترام و حیرت و تحسین پشت سر پادشاه در حرکت بودند و مردم نیز با آنکه هیچ کدامشان لباس بر تن پادشاه نمی دیدند، از ترس تهمت حرامزادگی غریو شادی سر داده بودند و لباس جدید را به پادشاه تبریک می گفتند.

 

 

 

 

 

  • مهدیه صیادی
۰۱
دی
قابل توجه خانم هائی که دوست دارند زیباتر شوند ...

1- برای داشتن لب هایجذاب کلام محبت آمیز به زبان آورید


۲ - برای داشتن چشمان
زیبا به زیبایی های مردمو خوبیهای آنها توجه کنید


۳ - برای خوش اندام ماندن
غذایتان را با گرسنگان تقسیم کنید


۴ - برای داشتن موهای زیبا
بگذارید کودکی هر روز آن را نوازش کند


۵ ـ برای داشتن فرم مناسب در حالی راه بروید
که میدانید هرگز تنها نیستید


۶ - انسانها بیشتر از اشیا
احتیاج به تعمیر نو شدن احیا شدن مرمت شدن و

رهاشدن دارند هیچ وقت هیچ کدام را دور نریزید


۷ - به خاطر داشته باشید

هرگاه به دست یاری نیاز داشتید همیشه یکی در انتهای دست خودتان پیدا میکنید

همین طور که سنتان بالا
می رود شما متوجه میشوید که ۲ دست دارید یکی برای

کمک به خودتان و یکی برای یاری دیگران

۸ - زیبایی یک زن به لباسهایی که میپوشد
به صورتش و به مدل مویش بستگی ندارد

زیبایی یک زن در چشمانش پدیدار میشود چرا که آنها دروازه های باز قلبش هستند

جایی که عشقش جای دارد

۹ - زیبایی یک زن در آرایشش نیست
بلکه در زیبایی واقعی روحش اوست ،

مهم این است که او مشتاقانه عشقش را نثار میکند


۱۰ - زیبایی واقعی یک زن با
گذشت زمان افزایش می یابد

[ چهارشنبه بیست و پنجم دی 1392 ] [ 18:51 ] [ جانم فدای امام نقی(ع) ]
  • مهدیه صیادی
۰۱
دی

بدون تردید پوشش اسلامی برای زنان، از ضروریات دین مقدس اسلام است، چنان که آیات متعددی از قرآن بر این مطلب دلالت دارند.1 از طرفی مسأله حجاب یکی از جنجالی‏ترین مسائل دنیای دیروز و امروز است، به ویژه طرفداران اعلامیّه حقوق بشر، که با عنوان کردن «تساوی حقوق زن و مرد»، پوشش را برای زن دست و پاگیر دانسته، و آن را برخلاف آزادی قلمداد و به عنوان حمایت از حقوق زن، مطرح می‏نمایند، این مسأله را بسیار حسّاس نموده است، در صورتی که پوشش اسلامی را باید در مجموع ابعادش مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، که با توجّه به مجموع، به نفع زن و جامعه است، و نه تنها دست و پا گیر نیست و تضادی با آزادی ندارد، بلکه زنان در عین حفظ پوشش اسلامی، می‏توانند برترین فعالیّت‏های اجتماعی را داشته باشند، و در چارچوب آزادی‏های صحیح و مقبول، از حق آزادی خود بهره‏مند گردند، زیرا حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلکه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ کرامت زن است، و ما امروز در جمهوری اسلامی ایران می‏بینیم که زنان در همه صحنه‏ها و عرصه‏ها، از مجلس قانون‏گذاری گرفته تا آموزش و پرورش و بیمارستان‏ها و ادارات، می‏توانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامی، به کار و تلاش بپردازند، بی آن‏که حجاب اسلامی برای تلاش‏های آنان، مشکلی ایجاد کند، و حقّ آزادی صحیح آنها را تضییع نماید.

 حجاب در اسلام از یک مسأله کلّی‏تر و اساسی‏تری ریشه می‏گیرد، و آن این است که اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی، اختصاص یابد، اجتماع منحصرا برای کار و فعّالیت باشد، برخلاف سیستم غربی عصر حاضر، که کار و فعّالیت را با لذّت‏جویی‏های جنسی به هم می‏آمیزد، اسلام می‏خواهد این دو محیط را کاملاً از یکدیگر تفکیک کند».3
علاّمه اقبال لاهوری در اشعار نغز خود در این رابطه، چنین می‏سراید:
باید این اقوام را تنقید غرب شرق را از خود برد تقلید غرب
نی زرقص دختران بی‏حجاب قوت مغرب نه از چنگ و رباب
نی زعریان ساق و نی از قطع موست نی زسحر ساحران لاله روست
از همین آتش چراغش روشن است قوّت افرنگ از علم و فن است
مغز می‏باید نه ملبوس فرنگ علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ

حضرت فاطمه(س)زن نمونه یا نمونه زن؟

الگو یکی از طرق سازندگی درمراحل مختلف زندگی است. بسیاری از بی هدفی ها زاییده بی الگویی هاست. زبان الگو، زبان عمل است در   نتیجه تأثیری که الگو برافراد می‌گذارد، بسیارعمیق تر و ماندنی تر ازگفتار است. به دلیل اهمیت الگو ادیان الهی و مکاتب بشری سعی درارائه الگو ازنوع خود انسان داشته  اند و ازنقش الگو درآبادانی و ویرانی جوامع غافل نبوده اند  .
دین مبین اسلام  الگوها و شاخص‌های‌متعالی ‌ارائه داده و انسانها را به پیروی از سیره عملی و نظری آنان دعوت نموده است. اگر درمکاتب ساخته بشر، الگوی عملی وجود ندارد و آنان ناگزیرند ایده آلیستی بیندیشند، خوشبختانه درمکتب اسلام راستین یعنی تشیع، الگوهای بسیاری وجود دارد.  
دامنه تأثیر گذاری اسوه ها از نظر قرآن اعم از حوزه فردی، اجتماعی و تاریخی است . در حوزه فردی نقش سرمشقها اصلاح مناسبات اجتماعی و سیاسی است و درعرصه تاریخی تأثیر اسوه ها به تغییر و تحول در جهت گیریهای تاریخی   ارتباط می‌یابد.  
هم اکنون جا دارد به این سؤال پاسخ گفته شود که آیا حضرت زهرا(س) الگوی زنان است یا الگوی انسان؟ و آیا سیره ایشان قابلیت پیروی برای همه انسانها را دارد و یا مختص زنان می‌باشد؟ پرواضح است که حضرت زهرا (س) الگوی کاملی برای همه انسانهاست و همه بشریت می‌توانند با تأسی از سیره ایشان راه نجات و سعادت خود را طی نمایند.
کرامت ها وفضیلت ها مختص مردان نیست. چنانچه زنان جوهری داشته باشند، مسیر تعالی وبالندگی معنوی برای آنان هموار است. اگر علی (ع) الگو ونمونه انسان کامل و ایده آل است در وجود مرد بودن، زهرای مرضیه نیز الگوی ایده آل انسان کامل است درمظهر زن بودن. قران وقتی می‌فرماید :« لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة »( احزاب،33/ 31 ) مقصود از «لکم» همه انسان هاست،نه فقط مردان. این مطلب درمورد حضرت زهرا (س) نیز صادق است .آنچه فاطمه (س) را اسوه و نمونه ساخته،کمال انسانی اوست و بدین خاطر متعلق به عالم انسانیت است. ارزش های انسانی اختصاص به زن یا مرد ندارد و به تبع آن اسوه های انسانی نیز همین گونه اند. فاطمه(س) چنان که اسوه زنان است اسوه مردان نیزهست.( همانند پیامبران و امامان)
بین زن نمونه بودن و نمونه زن بودن تفاوت است ؛ زن نمونه یعنی زنی که سیره و روش او را همگان قادرند در زندگی اتخاذ واعمال نمایند و براساس سیره و سلوک او مسیرزندگی خویش را بپیمایند و نمونه زن یعنی زنی که میان زنان نمونه و الگوست.

بالاترین ارزش زن از نظر حضرت زهرا علیهاالسلام

از منظر حضرت زهرا علیهاالسلام نزدیک ترین حالات زن به خداوند متعال هنگامى است که خود را از دید نامحرمان دور نماید و در منزل خود به خانه دارى و تربیت فرزند و پذیرایى از همسر خود بپردازد. امام صادق علیه السلام به نقل از حضرت فاطمه علیهاالسلام دراین باره فرمود: «أَنَّ أَدْنَى مَا تَکُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِهَا، نزدیک ترین حالات یک زن به خداوند متعال زمانى است که در منزل مى ماند [و به امور خانه دارى و تربیت فرزند مى پردازد].»

آرى، یک زن مسلمان هرگز فرمان خداوند متعال را در مورد حفظ عفت و عصمت خود فراموش نمى کند و در طول زندگى حجاب خود را همانند گوهرى گرانبها پاسدارى مى کند. این سخن معروف حضرت زهرا علیهاالسلام که ضامن پایدارى جوامع و مایه استحکام خانواده هاست، همواره باید در معرض دید بانوان مسلمان به ویژه دختران جوان باشد که فرمود: «خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ؛ بهترین و نیکوترین عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم] را نبینند و مردان [نامحرم] نیز آنان را ننگرند.»

خوشبختى و سعادت زن و جامعه بهترین و نیکوترین عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم[ را نبینند و مردان [نامحرم[ نیز آنان را ننگرند. در همین جمله نهفته است که تا مى تواند از نامحرمان دورى کند و کمترین ارتباط را با آنان داشته باشد؛ امّا متأسفانه در عصر ما شیاطین وسوسه گر و دشمنان اسلام تلاش مى کنند به هر وسیله و عنوانى زنان مسلمان را از هویت خود جدا کنند و به مجامع عمومى و معرض دید نامحرمان بکشانند و به این وسیله آنان را از اهداف اصلى خلقتشان بازدارند.

فرانس فانون نویسنده فرانسوى مى گوید: «نیروهاى اشغالگر در کشور مسلمان الجزائر مأموریت داشتند تا هویت و اصالت فرهنگى ملت الجزائر را نابود سازند و در این راه حداکثر کوشش خود را بر تخریب مسئله حجاب و چادر زنان متمرکز کرده بودند؛ زیرا آن را نشانه مهم اصالت ملى زنان الجزائرى تلقى مى کردند. از دیدگاه استعمارگران هجوم به تار و پود جامعه اسلامى الجزائر ابتدا باید از تحت تأثیر قرار دادن زنان آغاز مى شد. دستگاه استعمارى فرانسه براى مبارزه با حجاب زنان و بیرون کشیدن آنان از کانون خانواده، مبالغ هنگفتى را اختصاص داده بود. آنها بر این باور بودند که حجاب زن سدّ محکم و دژ عظیمى در برابر نفوذ غربیهاست. هر چادرى که کنار گذاشته شود، افق جدید و گام بلندى در تسلط استعمارگران بر کشورهاى اسلامى است. پس از دیدن هر زن مسلمانى که حجاب را کنار گذاشته است، امید تسلط آنان ده برابر مى گردد. با هر چادرى که رها مى گردد، گویى جامعه اسلامى براى پذیرش و تسلیم در برابر استعمارگران آماده تر مى شود.»

حجاب حضرت فاطمه(س)
حضرت زهرا سلام الله علیها یک افتخار است برای همه عالم، نه فقط برای شیعه، نه فقط برای عالم اسلام، نه فقط برای ائمه طاهرین (ع)، بلکه آن حضرت برای پدر بزرگوارش نیز مایه سربلندی و افتخار به شمار می‌رود. پیامبر اکرم (ص) به این بانو خیلی افتخار می‌کردند و بارها می‌فرمودند که خودم و پدر و مادرم به فدای تو. افتخار پیغمبر اکرم (ص) خیلی معنا دارد؛ حضرت زهرا (س) از نظر حسب و نسب دارای درجات رفیعی بوده است. شما نمی‌توانید یک خانمی پیدا کنید که این قدر از نظر نسب، والا و نورانی باشد. ایشان پدری دارد مثل پیامبر اکرم که خاتم الانبیاء بود. پیغمبری که همه پیامبران به وجود او افتخار می‌کردند، وجود مبارکی که خود خداوند متعال به او افتخار می‌کند و نظیرش در عالم وجود نیامده و نخواهد آمد. حضرت صدیقه طاهره مادری دارد مانند حضرت خدیجه که در مورد ایشان هم باید بگوییم یک افتخار برای همه انسانها و مخصوصاً برای تمامی خانمها می‌باشد. در باره حضرت خدیجه همین مقدار بس که پیغمبر اکرم می‌فرمودند: پیروزی اسلام، مرهون خدیجه است. همسر حضرت زهرا (س) نیز امیرالمومنین علی (ع) است که پیامبر گرامی (ص) فرمودند: زهرا جان اگر علی نبود، کفوی برای تو در عالم وجود یافت نمی‌شد. و اگر تو نبودی کفوی برای علی در عالم نبود. حضرت فاطمه زهرا از لحاظ فرزند نیز فرزندانی نظیر امام حسن و امام حسین و حضرت زینب و ام کلثوم سلام الله علیهم را تحویل عالم بشریت داده‌اند. اسلام مرهون مجاهدتها و تلاشهای فرزندان گرامی حضرت زهراست. شهادت امام حسین (ع) اسلام را بیمه کرد و مجاهدت حضرت زینب(س)، شهادت آن حضرت را جهانگیر کرد. حضرت زینب با آن شهامت مثال زدنی در مقابل دشمن گفت: «‌ثکلتک امک یابن مرجانه ما رأیت الا جمیلا». نظیر چنین فرزندانی را در عالم کسی نداشته و نخواهد داشت. اما اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها منحصر به این چهار بزرگوار نیست، بلکه دوازده امام از نسل حضرت زهرا به وجود آمدند که بارها پیغمبر اکرم به این موضوع افتخار می‌کردند. از همان وقتی که امام حسین طفلی کوچک بود، پیامبر اکرم او را در دامن می‌نشاندند و می‌فرمودند: «یا حسین التاسع من ولدک هو القائم بالحق به یملأ الله الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جورا» یعنی حسینم، نهم از فرزندان تو امام زمان است که به دستش پرچم اسلام روی کره زمین افراشته می‌شود. آنکه عدالت اجتماعیِ سرتاسری می‌آ ورد. آن که ظلم جهانی را ریشه کن می‌کند و بالاخره آن که اسلام را جهانی می‌کند و می‌گوید «انّ فی إبنه رسول الله لی اسوه حسنه» یعنی سرمشق من در حکومت، زهرای مرضیه است. آن امامی که اسلام را جهانی می‌کند و می‌فرماید که «‌نحن حجج الله علی خلقه و فاطمه حجه علینا» یعنی ما دوازده امام حجت برای مردم هستیم و زهرا (س) حجت برای ما است. درک کردن معنای این گونه روایات سخت است، این گونه روایات حیران کننده است و انسان با غور در این مطالب پی به جهل خود می‌برد.
نکته مهم که تذکر آن در این مجال ضروری است اینکه، شناخت ما نسبت به نعمت بزرگی همچون وجود مبارک حضرت زهرای مرضیه چه مقدار است؟ و مهمتر اینکه تا چه اندازه آن حضرت را برای خود اسوه می‌دانیم و از او پیروی می کنیم؟ اگر ما در این باره کوتاهی کنیم و از حضرت زهرا (س) الگو نگیریم، بالاترین گناه را مرتکب شده‌ایم. زیرا کفران نعمت کرده‌ایم. قرآن کریم می‌فرماید: «لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم إنّ عذابی لشدید». اگر حضرت صدیقه طاهره سرمشق جامعه باشد، جامعه رو به تزاید و ترقی خواهد بود و اما اگر زهرا سرمشق زندگی مردم نشد، در دنیا و آخرت عذابی دردناک در انتظار آنان خواهد بود. در خصوص لزوم الگوگیری از سیره حضرت زهرا (س) به دو نکته اشاره می‌گردد که از مصادیق برجسته شیوه‌ زندگانی حضرت زهراست که نسل کنونی باید اسوه خود قرار دهد.

 

حجاب از دیدگاه حضرت زهرا(س)

آن بانوی بسیار بزرگ جهان، با این که حریم عفاف و حجاب را به طور کامل رعایت می‏کرد، در عین حال، در بحرانی‏ترین حوادث سیاسی و اجتماعی، حضور و ظهور داشت.
روزی مرد نابینایی با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانید، پیامبر اکرم(ص) که در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س) پرسید: «با این که این مرد نابیناست و تو را نمی‏بیند، چرا خود را پوشاندی»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمی‏بیند، من که او را می‏بینم، وانگهی او بو را استشمام می‏کند». پیامبر(ص) (به نشانه تأیید شیوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّی؛4 گواهی می‏دهم که تو پاره تن من هستی».
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: روزی همراه گروهی در محضر رسول خدا(ص) نشسته بودیم. آن حضرت به ما رو کرد و فرمود: «بهترین کار برای زنان چیست؟» هیچ کدام از حاضران نتوانستند جواب صحیح بدهند. هنگامی که متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همین موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسیدم، و ماجرای سؤال پیامبر(ص) و پاسخ صحیح ندادن اصحاب را برای حضرت زهرا(س) تعریف کردم، و گفتم هیچ یک از ما نتوانستیم پاسخ صحیح بدهیم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولی من پاسخ به این سؤال را می‏دانم، و آن این است که: «خَیْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لایَرِینَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است که آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
*
حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلکه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ کرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض کردم: «ای رسول خدا! از ما پرسیدی که چه کار برای زنان برتر است، پاسخش این است که برترین کار برای زنان این است که آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
پیامبر(ص) فرمود: «چه کسی به تو چنین خبر داد، تو که این‏جا بودی و پاسخی نگفتی؟» علی(ع) عرض کرد: «فاطمه(س) چنین فرمود».
پیامبر(ص) از این پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسندید و به نشانه تأیید او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّی؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».
نیز روایت شده: روزی جابر بن عبدالله انصاری همراه رسول خدا(ص) به سوی خانه فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتی که به در خانه رسیدند، پیامبر(ص) اجازه ورود طلبید. فاطمه(س) اجازه داد، پیامبر(ص) فرمود: شخصی همراه من است، آیا اجازه هست با او وارد خانه شویم؟ فاطمه(س) عرض کرد: «ای رسول خدا «قِناع» (یعنی مقنعه و روسری) ندارم.» پیامبر(ص) فرمود: «یا فاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مَلْحَفَتِک فَقِنِعِی بِهِ رأسَکِ؛ ای فاطمه! زیادی لباس بلند روپوش خود را بگیر و سرت را با آن بپوشان».
حضرت فاطمه

 

  • مهدیه صیادی