آموزش حجاب وعفاف

به نام او که حفظ عفت را برای پایداری بشر لازم شمرد. از دستورات زیبای قرآن (سوره نور30 و 31) حفظ حجاب و عفاف برای مردان و زنان است.

آموزش حجاب وعفاف

به نام او که حفظ عفت را برای پایداری بشر لازم شمرد. از دستورات زیبای قرآن (سوره نور30 و 31) حفظ حجاب و عفاف برای مردان و زنان است.

به نام او که حفظ عفت را برای پایداری بشر لازم شمرد.

از دستورات زیبای قرآن (سوره نور30 و 31) حفظ حجاب و عفاف برای مردان و زنان است.

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۷
فروردين

سلام روح ا...

نمی دانم که چرا امروز بیش از پیش دلتنگت شدم . راستش را که بخواهی یاد درس هایت

افتادم و نادم از آن که درس هایی را که در گوشم زمزمه کردی نیاموختم و امروز که

امتحان آخر ترم فرا رسیده حرفی برای گفتن ندارم و

شرمنده ام که بگویم باغ گلی را که به من بخشیدی آلوده به علف ها ی هرز شده و

شرمم می آید که بگویم علف ها ی هرزامروز پرورده ی همان درختان استواردیروزند

وخجالت میکشم که یاد آرم بازی کودکانه 88 را و روی سیاهم که بگویم کودکان

88 همان سال خوردگان دیروزند راستش را بخواهی شرمنده ام که از یاد بردم

که درب باغ گلت را باز نگذارم آخر فراموش کرده بودم که می گفتی کودکان همسایه به

لاله های باغ گلت چشم طمع دارند حواسم نبود که تمام لاله ها ی حیات بیت المقدس

را پرپر کرده اند.

اما روح ا... امروز داغ بر دستانم گذاشتم که دیگر درب باغت را بر روی

کودکان چموش همسایه باز نگذارم.

اما روح ا... امروز با تو عهد می بندم که دیگر باغبان جوانی را که تو خود باغبانی را

به او دیکته کردی تنها مگذارم.

اما روح ا... امروز به باغبان جوانت لبیک می گویم وقسم می خورم

تا زمانی که علف های هرز ریشه کن نشده اند داسم را به زمین نگذارم

 

 

  • مهدیه صیادی
۱۷
فروردين

داشتم از یکی از خیابون های مرکز شهرمون رد میشدم دید دختر خانومی یه ساپورت پوشیده با یه مانتوی نخی خیلی خیلی راحتی که همه وجناتش پیدا بود، من که یه خانوم بودم خجالت میکشیدم بهش نگاه کنم.....آخه خیلی جلب توجه میکرد
رفتم جلو و با احترام بهش سلام دادم و روز بخیر گفتم....... منو دید گفت... ها!!......... چیه لابد اومدی بگی که این چه وضعشه؟........ مگه وکیل وصی مردمی؟........

ولی من بهش گفتم که نه باهات کاری ندارم خواستم بپرسم که ساپورت خوشکلی داری خیلی خوش رنگه بهت هم خیلی میاد از کجا گرفتی؟..............
کم مونده بود شاخ در بیاره....... با صدای آرومی گفت واقعا... ببخش فکر کردم که شما هم مثل بعضی ها میخواهی گیر بدی..........

گفتم که نه کاری باهات ندارم لباس خوشگلی داری ولی لباس خوشگل رو باید جاهای خوشگل پوشید حیف نیست این لباسهای خوشگل رو برای آدمهای هرزه نشون بدی اونهایی که دندون برای من و شما تیز کردن؟!!!...

 

 دیدم سرش رو انداخت پائین گفت: عوضش می کنم ولی پول آژانس ندارم....... پیش خودم گفتم لابد از خونه تا اینجا که میگفت مسافت زیادی داره حتما پیاده اومده.......... برای خود نمایی بوده یا؟...... چند نفر تا اینجا مزاحمش شدن؟

در هر صورت، با هم دیگه سوار آژانس شدیم و رفتیم سر کوچه شون پیاده شد.... پیاده شدنی بهم گفت که خیلی ماهی...... چند بار دیگه بعد اون قضیه دیدمش، این دفعه مانتوی خوبی پوشیده بود ولی میتونه بهتر هم بشه..

با خودم گفتم که اگه باهاش بد برخورد میکردم آیا اون لباس زشت رو عوض میکرد.......؟
خدای شکر به ارزش حجابی که برام دادی



  • مهدیه صیادی